سلام صاحبخانه جان

اون وقتها یک بار گفتم:

ای خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض که بر عذابت شکیبایی ورزم ولی بر فراقت چگونه صبر کنم؟

دعای کمیل

و تو گفتی:

بر من پشت کرده ای در حالیکه اگر می دانستی چقدر دوستت دارم چه قدر چشم به راه‌ آمدنت هستم ، بند بند وجودت از شدت شوق پاره میشد.

حدیث قدسی/شیخ حر عاملی

####

امروز این منم که افسوس میخورم زیرا زمانی خدا همسایه ام بود...

و امروز...

گناهی رگ گردنم را گروگان گرفته است...

#####

صاحبخانه جان این روزا خیلی ناراحتم بعضیا خیلی راحت خون شهیدا رو بی خیال شدند...

بعضیا از اسم مرجع تقلید سواستفاده می کنند

ماها هم که بی خیال نشستیم که شاید جومونگ کره ای / اسرائیلی بیاید و ...

صاحبخانه جان به حق این روزا تلنگری به ما بزن تا که شاید زخمی از زخمهای دل آنمرهم درد منتظران رو مرهم باشیم...

همین...


دسته ها : روزگار نو!
شنبه سی یکم 5 1388
X